کتاب طبل حلبی

اثر گونتر گراس از انتشارات نیلوفر - مترجم: سروش حبیبی-ادبیات رئالیسم جادویی

پناهگاه، حداقل برای بعضی از مردم، ممکن است بهتر در یک پناهنده دیوانه پیدا شود. اوكار ماتزارات از كمك به يك آلبوم تصاوير خانوادگي كه از طريق تماشا و بي نظير چشم برونو، پرستار او، از تختخواب بيمارستاني سفيد رنگي فلوريشن خود پرده برمي دارد، نه تنها داستان او را، بلكه از كشورش نيز بيان مي كند. اوسر، به رغم کمبود رشد خود، مرد خود را بسیار دوست دارد و تصمیم می گیرد بین صدای اول شخص و سوم شخص حرکت کند. درامد راه خود را برای از بین بردن از خانواده اش و وقایع در اطراف او. او هر درام جدیدی را جایگزین می کند، فقط روزهای طولانی را تحمل می کند؛ چنین است دیوانگی از داستان در حال رسیدن؛ بنابراین سرکوبگر واقعیتی است که او قصد دارد فرار کند. هنگامی که گراس جوان در سال 1950 میلادی پاریس را در پاریس نوشت، او مجسمه ساز، هنرمند و شاعر و هنرمند و هنرمند و هنرمند و هنرمند و هنرمند و هنرمند و هنرمند و هنرمند و هنرمند بود و قصد داشت با چند نسخه از تاریخ آلمان که تا به حال آموزش داده شده بود، زندگی کند. درام قلع ترکیبی از تاریخ، داستان ترسناک، کارتون Burlesque و افسانه ی طنز با تصاویر پر جنب و جوش و حیرت انگیز است. در سالهای متمادی، سالهای ناب از داستان روایت های توماس مان که در سال 1929 جایزه نوبل را کسب کرد، دو سال پس از تولد گراس، حذف شد. اگر این بزرگترین رمان قرن بیستم باشد، با احترام به یلیسهای جیمز جویس، این نخستین جادوگر جادویی میتواند این باشد.


خرید کتاب طبل حلبی
جستجوی کتاب طبل حلبی در گودریدز

معرفی کتاب طبل حلبی از نگاه کاربران

ریو سال 2015:

ماجرای زندگی اسکار از سه تا سی سالگی ، پسری که رشدش را در سه سالگی متوقف کرد پسری که طبل نواز و شیشه شکن بود . هر فصل از این رمان 790 صفحه ای خود داستانی جذاب و مستقل است . چه ماجراهایی که بر این اسکار باهوش نگذشته است

ریو سال 2017:
این رمان 800 صفحه ای روایت زندگی اسکار سی ساله از زبان خودش است، اسکار پسری خارق العاده است که از ابتدای خلقت خود را به یاد دارد و وعده ی مادرش برای خرید طبلی حلبی در سه سالگی آرمان زندگی او میشود. اسکار در سه سالگی تصمیم میگیرد که دیگر بزرگ نشود و به صورت کودکی با جسم سه ساله به زندگی خود ادامه می دهد. او حتی از صحبت کردن خودداری می کند و با استفاده از دو کتاب راسپوتین و گوته خواندن و نوشتن می آموزد.
او سالها بعد دوباره تصمیم به بزرگ شدن می کند و به صورت گوژشت 120 سانتی متری به زندگی ادامه میدهد.
این اثر شاهکار گونتر گراس که نویسنده ی آلمانی است، که رمانی با طنز اجتماعی و زمینه ی سیاسی و پر از نکات بدیع و جالب توجه است . به طوری که هر فصل این رمان خود داستان کوتاه جذابی به شمار می آید که در نوع خود بی نظیر است.
نکته آخر در مورد این کتاب صحنه های مکرر مربوط به گورستان است:
گورستان ها همیشه بر من جاذبه اعمال کرده اند. شسته رفته و صادقند... آدم در گورستان جسور می شود و جرات گرفتن تصمیم پیدا می کند. در گورستان است که خط پیرامون زندگی – منظورم البته حاشیه قبرها نیست- آشکار می شود و به بیان دیگر زندگی معنا می یابد.
***

مشاهده لینک اصلی
طبل حلبی یکی از بهترین کتابهایی است که خوانده ام. قبل از شروع اصلا فکر نمی کردم با چنین رمان عظیمی روبرو شوم و با هر صفحه ای که جلو می رفتم اشتیاقم برای خواندن و خواندن، بیشتر و بیشتر می شد. به راستی که نویسنده چنین رمان بزرگی مستحق جایزه ادبی نوبل هست و چه بهتر که آن را دریافت کرده است.ء

انسان ها همین که چیزی درست کردند که بر زمانشان نشان گذاشت، خود بنده آن می شوند.ء


ارتکاب گناه چه راحت عادت می شود.ء


هر تدفين يادآور تدفين هاي ديگر است.ء


در اين دنيا چه چيز ، كدام رمان است كه حماسه اي به وسعت يك آلبوم عكس بسرايد ؟


حتی کتاب های بد کتابند و به همین سبب مقدس.ء

مشاهده لینک اصلی
یک سوار دیوانه Oskar بر خلاف شخصیت دیگری است که شما همیشه در مورد علاوه بر شاید Tyrion Lannister شاید بخواند. این کتاب یک شاهکار کمیک است که در طول جنگ و پس از آن آلمان را به نمایش می گذارد. این بخشی از وودیل است، بخشی پوچ است، بخشی دیوانه و مثل تقریبا همه ادبیات بزرگ، طبقه بندی نشده است. فیلم نیز باور نکردنی عالی بود. اگر می خواهید یک کتاب را از این برنده جایزه نوبل بخوانید، من پیشنهاد می کنم از اینجا شروع کنید - شما زمان زیادی را صرف این کار خواهید کرد. من فکر می کنم که این همسایگی خوبی است که توسط Pynchon به Gravitys Rainbow خوانده شده است.

مشاهده لینک اصلی
* از KOBOBOOKSThe قابل توجه ترین چیز است که اعتصاب در مورد قلع درام فقدان در دسترس است. برای یک رمان که بسیار معروف با گناه جنگ آلمان است، در مورد جنگ در رمان بسیار کم است. من نمی خواهم بگویم که رمان درباره جنگ جهانی دوم صحبت نمی کند یا صحبت می کند. البته این کار را می کند به عنوان مثال، دو فصل کامل در مورد تهاجم آلمان به لهستان وجود دارد، به عنوان مثال، جایی که اسکار، یان برونسکی و یک مرد در حال مرگ در کارت پستال لهستان بازی می کنند در حالی که توسط نیروهای مسلح آلمان مورد حمله قرار می گیرند. با این حال، برای هر قسمت از این رویداد که در مورد وقایع جنگ جهانی دوم رخ می دهد، دیگران در میان مسائل مربوط به نگرانی های بیشتر داخلی قرار می گیرند: برای مثال، اسکار با استفاده از صدای او برای شکستن شیشه، اوسکارا را به کلیسا می برد، جایی که او بر روی مجسمه مادونا و مسیح، و اسکار تلاش می کنند تا ماریا را با پودر فیزیک از هم پاشیدن کنند. علاوه بر این، بر خلاف رمان هایی مانند هانس فالداس هر مرد تنها می میرد و یا مارکوس زیاسک دزد کتاب که در آن جنگ تمرکز اصلی کتاب است، جنگ در قلع طبل تقریبا به نظر می رسد به یک نقش راه رفتن. این خیلی زیاد است به طوری که حتی قسمتهایی که مستقیما با وقایع جنگی در ارتباط هستند، به صورت غیررسمی بحث می کنند. برای مثال، در حملهی اداره پست لهستان، محور اصلی مبارزه نیست، اما اسکارز در جستجوی یک درام قلع جدید در دفتر پست تعیین کرد: اسکار به آرامی به عقب بر گردید و از شیشه شکسته جلوگیری کرد، بی سر و صدا حرکت کرد اما تک به طور معقول به سمت قفسه چوبی با اسباب بازی ها، ذهنی پایه ای از صندوق های صندلی مهد کودک را ایجاد می کند، به اندازه کافی بلند و پایدار است تا او را به عنوان مالک جدید یک درام قلع نام تجاری جدید تبدیل کند، هنگامی که صدای Kobyellas و سپس نگهبانان دست سفت با من. من به ناامیدی به درام اشاره کردم. کوبیلا مرا عقب کشید من هر دو دست را به سمت درام چرخاندم. مرد معلول قبلا تضعیف شده بود، قصد داشت دست خود را گسترش دهد و خوشبختی را به من نسبت دهد، وقتی که آتش سوزی در داخل مهدکودک و ضد سرقت های مخفی در ورودی اصلی منفجر شد. کوبیلا به من زنگ زد با یان برونسکی، خودش را در پشت اسلحه خود فرو برد و بار دوم را بارگذاری کرد، در حالی که چشم هایم در حلقه قلع بود. و در اینجا این است که او چگونه با Kristallnacht سروکار دارد، جایی که اسکار دوباره به درام های قلع می پردازد: در یک زمان، یک غرفه وجود داشت که یک روز ماه نوامبر فروشگاه خود را بسته بود زیرا چیزی در شهر اتفاق افتاد، پسرش اسکار را با دست برد و با تراموا شماره پنج به دروازه Langgasser Gate رفت، زیرا کنیسه در آتش بود کسانی بودند که در Zoppot و Langfuhr بودند. کنیسه تقریبا به زمین سوزانده شد و آتش نشانان اطمینان دادند که آتش به ساختمان های اطراف نفوذ نکرده است. در خارج از ویرانی، غیرنظامیان و مردان در لباس پوشیدن کتاب ها، اشیاء ساکرال و قطعات عجیب و غریب پارچه. گودال آتش زده بود و بازرگان فرصتی را برای گرم کردن دستها و احساساتش در آتش عمومی به دست آورد. پسرش اسکار، دیدن پدرش را درگیر و پف کرده، بدون توجه به اوضاع و احوال پرتاب کرد و به سمت بازی آرسنال رفت، زیرا او در مورد طبل هایش از قلع لعابی سفید و قرمز نگران بود. یک بار یک بازرگان اسباب بازی به نام سیگیمستون مارکوس وجود داشت و در میان دیگران، درام های قلع سفید و قرمز فروخته شد. اسکار، که در بالا ذکر شد، مشتری اصلی این درام های قلع بود؛ زیرا او درامر تجاری بود و نمی توانست بدون درام زندگی کند و آرزو نداشت. او از کنیسه سوزان تا بازی آرسنال عجله کرد، زیرا نگهبان دروازه های او ایستاده بود. اما او او را در حالت کشف کرد که او را مجبور به فروش درام های قلع دوباره در جهان غیر ممکن است. به نظر می رسد، نزدیکتر به عصب خام در معرض خطر می شود، گره بیشتر شیب می شود. در اینجا یکی دیگر از عصاره در Kristallnacht است: یک ملت کاملا معتبر با ایمان صادقانه در بابا نوئل. اما بابا نوئل واقعا Gasman بود. در ایمان من اعتقاد داشتم که از گردو و بادام بویید. اما از گاز گاز گرفت. به زودی اولین رسالت خواهد بود. و اولین و دوم از طریق Advent چهارم خواهد شد مانند یک خروس گاز تبدیل شده، به طوری که آن را بوی معتدل از گردو و بادام، به طوری که تمام کسانی که خس خس را می توان راحت در اعتقاد: Hes آینده! هس می آید و چه کسی آمد؟ کودک مسیح، نجات دهنده؟ یا آن را Gasman آسمانی با متر گاز زیر بازو خود را تیک زدن دور. در اولین عصاره نقل قول، شما توجه داشته باشید که گراور از سوم به اول شخص، از Oscar به I میرود. این در کل کتاب اتفاق می افتد. این یک تغییر لنز است، فاصله ای از خود که تقریبا اسکیزوفرنی است، عمدا چنین است. این باعث شد من فکر کنم چگونه روانپزشکان عروسک را به کودکان مورد آزار و اذیت بفرستند و فرزندان داستانشان را از طریق عروس بگویند: این برای من اتفاق نیفتاده است. در مورد قلع درام که در حال حرکت بود و شگفت انگیز و ذهن دمیدن بود: قسمت با سر اسب ها و قارچ ها، دو قسمت در جعبه های نرماندی، پیاز پیاز * شما واقعا باید خودتان آن را بخوانید تا ببینید که چگونه چمن هر دو روانپزشک و بیمار بازی می کند. من س ...

مشاهده لینک اصلی
خنده دار من امتیاز از دست رفته و بررسی این جواهر. این جادستار، ریشه ماندگاری، دوستان بی عاطفه در استخرهای شاداب از شعر ابتدایی است. این نقطه عزیمت بود. یک کتاب مقدس در یک روستایی به پایان رسید. من تقریبا نمی توانم زندگی خواندنم را قبل از اینکه اسکار بخوانم به یاد بیاورم. گیاهان، گیاهان، ادارات پست، پیاز و Dusters تخریب من را به نظر می رسد برای همیشه لطفا برای. من میخواهم ترجمه جدید را بخوانم و احتمالا روزی خواهد بود. خاطرات من از مادربزرگ من هم اکنون مثل کره بویید.

مشاهده لینک اصلی
چه چیز دیگری می گویم؟ NACA زیر نور لامپ، به عمد مختل رشد برای سه سال ± سیستم عامل، دریافت یک درام، شکستن شیشه با صدای او، بوییدن و © وانیل، توسا در کلیساها، پرورش LucÃa اشاره © مورچه ها، تصمیم گرفتم به رشد، Enterra © درام، هوآ غرب، من شرق، تجارت سنگ تراش من یاد گرفتم، POSA © عنوان یک مدل از دست داده، من به درام بازگشت و بازرسی © سیمان، غنا و صرفه جویی در پول © © انگشت، انگشت Regala © هوآ خنده؛ من صعود کردم، من دستگیر شدم، محکوم به زندان بودم، من محکوم خواهم شد؛ و امروز من سی و هشتمین سالگردم را جشن می گیرم و هنوز سیاه جادو سیاه را می ترسانم. â € \"AMA © N .... Ã\" اسکار Matzerath تصمیم می گیرد، پس از اتمام ± سه ساله، توقف رشد. در این روش pretenderá پیش بینی جنایات بزرگسالان، که در حال حاضر از لحظه تولد او را حس کنیم. برای تقویت موقعیت خود به عنوان کودک ابدی ± و یا armará یک طبل حلبی لعاب سفید و قرمز که فقط ترک شما را در زندگی خود و صدای تپش vitricida خواهد به یک پدیده تبدیل شده است. à \"اسکار Matzerath، نادان حیله گر، گناه به عنوان مثال بی گناهی، قربانی مبتلا و در عین حال شخصیت خرده، دستکاری، بی رحمانه، حتی با بسیاری از اعضای خانواده اش، بیشتر با یک هوش حیله گر و egocentricity mayúsculo ارائه، می ایستد در هسته ای از یک تاریخ پر سر و صدا، بزرگ و پیچیده. از این مکان عجیب و غریب، Günter چمن anecdotario پیچیده biográfico-picaresco esperpà © ntica وجود تولید می کند. هنر و صنعت، خیالی و باروک، طبل حلبی تفریح ​​و سرگرمی قانع کننده از تقلید و هجو آلمانی لهستانی intrahistoria قرن بیستم است، یک قرن € OEA عارف، بربر، aburrido.â €

مشاهده لینک اصلی
@ بیشتر چه باید بگویم: در زیر لامپ های متولد شده، عمدا در سن سه سالگی رشد کرد و با توجه به درام، شیشه ای را به قطعه، باد وانیل بوی، قره قاطی کرد، مورچه ها را دید، تصمیم گرفت رشد کند، درام را دفن کرد، به سمت غرب مهاجرت کرد، شرق را از دست داد، تجارت مغناطیسی آموخته بود، به عنوان مدل کار می کرد، بار دیگر شروع به درام کرد، از بتن بازدید کرد، پول گرفت، انگشت را نگه داشت، انگشتان را گم کرد، خندید، از پله برقی، دستگیر، محکوم شده، به بیمارستان روانی فرستاده شد، جشن تولد سی روز من و هنوز هم از جادوگر سیاه ترسو @ Oskar هیولا کمی است. او متوقف شد و رشد کرد، شیشه را با صدای او قطع کرد و مردم را با درام قلعش آزار می داد. اما اسکار یک نوبل را به دست آورد. برای چی؟ چگونه می تواند یک متاهل که می تواند به سختی صحبت می کنند این جایزه را برنده شود؟ اما او این کار را کرد. برای نشان دادن این جهان از دیدگاه دیگر. نمایش ما WW2 - و جنگ به طور کلی - از دیدگاه دیگر. او سرباز انگلیسی نیست که وحشت جنگ را می بیند. او سرباز آلمانی نبود که متاسفانه برای آنچه که انجام داد متاسف شد. او یهودی نبود او روزنامه نگار نبود که چهره واقعی جنگ را به ما نشان دهد. خیر، او به این بزرگسالان احمقانه از پایین به بالا نگاه کرد، اما در همان زمان از بالا تا پایین. آنها به بابا نوئل، سانتا گاز، عیسی، هیتلر و مریم مقدس اعتقاد دارند. او به درام خود، در گوته، در Rasputin و در ماریا اعتقاد دارد. ماریا او او تنها در مورد هولوکاست در صورتی که صاحب فروشگاه اسباب بازی کشته شود، مراقبت می کند. و او دیگر نمی تواند درام بگیرد. او فاتحه های جدید نازی را برای یادگیری جغرافیا فرا می خواند. او کمی خرد است و او همدردی را برای هر کسی نشان نمی دهد. در داستان سورئال خود، هیچ کس از طنز مستقیم تلخ خود فرار نمی کند. به استثنای مادر بزرگش. تو از او نفرت خواهی داشت. و اگر شما او را به اندازه کافی نفرت، شاید شما شروع به او را نیز دوست دارم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب طبل حلبی


 کتاب The Dangers of Smoking in Bed
 کتاب The Echo of Old Books
 کتاب Kafka on the Shore
 کتاب کتابخانه سیار شبانه
 کتاب بابل
 کتاب انسان های عجیب و غریب