کتاب پاییز پدرسالار

اثر گابریل گارسیا مارکز از انتشارات آریابان - مترجم: کیومرث پارسای-ادبیات رئالیسم جادویی

یکی از گابریل گارسیا مارکزز، آثار بسیار پیچیده و جاه طلبی، پاییز Patriarch یک داستان درخشان استبدادی کارائیب و فساد قدرت است.

از خیریه تا فریب، خیرخواهی به خشونت، ترس از خدا به شدت ظلم و ستم، دیکتاتور پاییز Patriarch بهترین و بدترین طبیعت انسان را دربرمی گیرد. گابریل گارسیا مارکز، استاد مشهور رئالیسم جادویی، ظاهرا ستارۀ مرگ را در زندان دیکتاتوری خود گرفتار می کند. با استفاده از یک سبک نوآورانه، رویایی و سرشار از توصیف های نمادین، رمان خواننده را به جهان تبدیل می کند که در عین حال خیالی و واقعی است.


خرید کتاب پاییز پدرسالار
جستجوی کتاب پاییز پدرسالار در گودریدز

معرفی کتاب پاییز پدرسالار از نگاه کاربران
324. El otoño del patriarca = The Autumn of the Patriarch, Gabriel García Márquez
عنوان: پاییز پدرسالار؛ نویسنده: گابریل گارسیا مارکز؛ مترجم: حسین مهری؛ تهران، امیرکبیر، 1358؛ در 342 ص؛ موضوع: داستانهای نویسندگان کلمبیایی - قرن 20 م
عنوان: پاییز پدرسالار؛ نویسنده: گابریل گارسیا مارکز؛ مترجم: محمد فیروزبخت؛ تهران، فردوس، 1365؛ در 373 ص؛ چاپ دیگر: تهران، ارمغان، 1394؛ در 328 ص؛ شابک: 9789648974768؛
عنوان: پاییز پدرسالار؛ نویسنده: گابریل گارسیا مارکز؛ مترجم: محمدرضا راهور؛ تهران، نشرشیرین، 1381؛ در 318 ص؛ شابک: 9645564956؛
عنوان: پاییز پدرسالار؛ نویسنده: گابریل گارسیا مارکز؛ مترجم: کیومرث پارسای؛ تهران، آربابان، 1385؛ در 336 ص؛ شابک: 9647196326؛ چاپ دوم 1386؛ چاپ سوم 1387؛ چاپ چهارم 1388؛ پنجم 1389؛ هشتم 1392؛
عنوان: خزان خودکامه؛ نویسنده: گابریل گارسیا مارکز؛ مترجم: اسدالله امرایی؛ تهران، ثالث، 1393؛ در 296 ص؛ شابک: 9789643806620؛ چاپ دوم 1393؛ چاپ سوم 1395؛
رمانی نوشته گابریل گارسیا مارکز در سال 1975 است. داستان کتاب به وقایع تاریخی دوران دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا، آناستازیو سوموزا، و رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن بسیار نزدیک است. داستان ژنرال پیری ست که از جنسیت سرکش او پنج‌ هزار بچه ی نامشروع به دنیا آمده است. او که جبار شکاک و هذیان‌ گوست، ‌با ظلم و وحشت بر کشور استوایی کوچکی فرمان می‌راند، و تن تنهایش را در کاخ فرسوده‌ ای، که پله‌ هایش به تپاله و فضله حیوانات آلوده است به اینسوی و آنسو می‌کشاند. زیرا یگانه مهمانانهای ساکن کاخ، گاوها و مرغ و خروسها هستند. این مردی که تصویر او بر پشت و روی سکه‌ ها، تمبرهای پست، ‌اتیکتها، ‌فتق‌بندها و کتف‌بندها چاپ شده، همانند معاصران واقعی‌ خویش، ‌مادری زحمت‌کش دارد. مادرش، ‌زن مرغداری از فلاتهای مرتفع است؛ که مرغان فرتوت و وارفته‌ اش را با قلم‌ مو رنگ می‌کند؛ و در بازار می‌فروشد
ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
خیلی تلاش کردم پایداری کنم تا ته کتاب، اما نشد. باهاش ارتباط برقرار نکردم. دوباره بهم ثابت شد با وجود شیفتگی م نسبت به ادبیات آمریکای جنوبی، مارکز نویسنده من نیست.

مشاهده لینک اصلی
یک رمان از درخشان و درخشندگی ناپایدار. یک داستان که در آن قدرت مطلق از گونه های کارائیب منحصر به فرد، مالکیت خود را کاملا از بین می برد. سال به سال، el رئيس جمهور © هر روز با هر گونه ارتباط با مردم خود رو به رشد می شود تا زمانی که هوس هیجان مانند هوس هراس. در انفجار خود، جانشینان خود را از دست می دهد و نسل کشی را بدون هیچ دلیلی انجام می دهد. در یک مورد، 20،000 کودک به خاطر توهین ناخواسته خود در یک کلاهبرداری قرعه کشی که الی رئيس جمهوری ایران همیشه برنده است، به قتل رسیدند. سپس زمان آن است که او به معنای واقعی کلمه قورباغه یکی از ژنرال های خود را برای تصور اشتباهات و در خدمت او را با لوبیا فاو و chianti خوب به افسران مرد. در ابتدای سلطنت صلح رئیس جمهور، او بی سواد است؛ او اسناد را با یک انگشت انگشتی امضا می کند، مانند یک جرم که در حال رزرو است. هنگامی که یک تازه کار کاتولیک او را نابود کرده است به او می آموزد چگونه خواندن، کل روزانه روزنامه ها با چاپ نسخه از یک نسخه تنها برای او تولید می شود. چطور، لطفا به من بگویید، آیا García Marquez آهنگ را به طرز شگفت انگیزی بین کمیک و ترسناک نگه می دارد؟ سرگرمی آن با چکیدن خون خالی است. خواندن کار ساده ای نیست. شما باید این را بخواهید؛ شما باید آتش را در شکم داشته باشید! نوشته شده در سبک مدرن با بسیاری از قوانین زیبایی آن: اجرا بر روی احکام (جریان هوشیاری)، تقسیم / چند صدای بدون شناسایی برچسب ها، رویاهای با واقعیت به اصطلاح، با فانتزی گذرنده، تغییر دیدگاه، آسونکرون، و غیره این کار به خوبی با اصطلاحات جادویی واقعگرایی کار می کند که نویسنده به پیشگامان کمک می کند، گرچه در این زمینه من شروع به فکر می کنم که ریشه های جادوگرایی در مدرنیسم همگی همراه بودند. حوض های آبریز وجود دارد، دریاها تبدیل به گرد و غبار ماه، غریب ناپدید شدن، و بسیاری از طلاق - با کارت tarot، کف دست، نقاط قهوه - و purge خونریزی ناشی از آن. همچنین یک احساس فراگیر از اسکاتولوژیک وجود دارد. 255 صفحه آن به عنوان 400 به عنوان خوانده شده مانند آن را تقریبا یک پارامتر جامد از طریق تمام راه. من به خصوص از قطعات مقدس لذت بردم؛ به خصوص حرکت توسط رئيس جمهور فریبنده © به مادر خود را توسط واتیکان کانون شده است. چیزهای جنجالی خشونت آمیز از دست نرفتن صبر شما به طور کامل پاداش خواهد گرفت.

مشاهده لینک اصلی
هیپنوتیزم و درخشان است. این چهارمین کتاب من گارسیا مارکز است و گفته می شود کتاب سخت ترین کتاب برای خواندن است. او چهار سال (1961-1971) سال را برای نوشتن این کتاب گرفت. چهار سال. او این را به عنوان یک رمان پیگیری به شاهکار خود، یک صد سال تنهایی که او را به عنوان ستاره شناخته شده در عرصه ادبی جهان معرفی کرد. این جدیدترین رمان او بود که در سال 1982 جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد. من این کتاب 1001 را انتخاب کردم زیرا عضو جدیدی در باشگاه کتاب ما بود که همچنین طرفدار GGM ها بود و این کتابی است که هنوز خوانده نشده است. ما 1 فصل را یک روز خواندیم و بنابراین ما توانستیم این را در کمتر از یک هفته بخوانیم. ما اطلاعات روزانه ما را اینجا قرار دادیم لطفا بررسی های 6 روزه من را به عنوان بررسی من، لطفا. از آنجا که در این لحظه، قلب من خونریزی می کند. دلیل آن این است که در همان موضوع، اعضای دیگری به ما اطلاع دادند که گارسیا مارکز اکنون دچار زوال عقل است. چرا که این به من یادآوری آنچه اتفاق افتاده است (Alzheimers که به برخی از دلایل تقریبا مشابه است) قبل از Dame Iriss مرداک در سال 1999 درگذشت. این مطلب در ویکی شکسته قلب من: در ماه ژوئیه 2012، برادرش گزارش داد که GarcÃa MÃrrêzesuffering از زوال عقل درمان او برای سرطان لنفاوی یک علت احتمالی بود. برادر گارسا ماورکسس تلاش کرد اطلاعات را خصوصی نگه دارد اما در حدس و گمان @ که همیشه با جزئیات مضر @ بر سر شرط برادرش پر شده بود ناامید شد. او توضیح داد: \"دیمنتیا در خانواده ما اجرا می شود و اکنون دچار زخم های زودرس به علت سرطان است که تقریبا در آستانه مرگ قرار دارد. شیمی درمانی جان خود را از دست داد، اما همچنین بسیاری از نورونها، بسیاری از دفاعیات و سلولها را نابود کرد و روند را تسریع کرد. اما او هنوز هم طنز، شادی و شور و شوق است که او همیشه داشته است. @ با این حال، او همچنین گفت که برادرش قادر به ادامه زندگی شخصی او در حال کار بر روی. من بسیار ناراحت است، زیرا او مانند او برای نوشتن این زندگینامه به عنوان Id دوست دارم بیشتر در مورد او بدانم او محبوب ترین نویسندۀ من است. این پیام خداحافظی در You Tube تضمین شده است که شما را گریه، به خصوص اگر شما یکی از طرفداران میلیون خود را (مانند من) است. نامه فرایبورگ گابریل گارسیا مارکز @ اگر مدتی است که خداوند این عروسک را فراموش کرد و من را یک قطعه زندگی به من داد، احتمالا نمی خواهم همه چیز را که فکر می کنم بگویم، اما به طور قطعی، همه چیز را که می گویم فکر می کنم. من ارزش بیشتری برای چیزها نمی دهم به خاطر اینکه چه چیزی هزینه می دهند اما به این معنی است که آنها دارند. من کمتر بخوابم و بیشتر رویای کنم. من درک می کنم که برای هر دقیقه که چشم ها را می بندیم، شصت ثانیه نور را از دست می دهیم. وقتی دیگران متوقف شدند، وقتی از خواب بیدار می شدم بیدار می شدم، زمانی که دیگران صحبت می کردند گوش می دادم و هنگامی که دیگران صحبت می کردند گوش می دادم و وقتی از خدا می خواستم از بستنی شکلات لذت ببرم، من در خورشید دروغ می گویم، نه فقط بدن من، بلکه روح من. خدای من، اگر قلب داشتم، نفرت من را بر روی یخ می نوشتم و می توانستم صبر کنم تا خورشید بالا رود. [تصویر error] خدای من، اگر من یک قطعه زندگی داشته باشم ... من عادت ندارم یک روز بدون گفتن افرادی که عاشقش هستم عاشقت هستم. من هر یک از زنان و مردان را دوست دارم که آنها مورد علاقه من هستند و من عاشق عشق خواهم بود. من مردم را ثابت می کنم که آنها اشتباه فکر می کنند که آنها زمانی که آنها را بزرگتر می کنند، در عشق فرو می روند، بدون اینکه بدانند که وقتی بزرگتر می شوند آنها فرياد عشق را مي کشند ... به بچه ... من بالش را به او مي دهم، اما او را تنها گذاشتم تا بتوانم پرواز کنم. به بقیه، من به آنها می آموزم که مرگ با پیری همراه با فراموشی نمی رسد. [خطای تصویر] چیزهای زیادی که من از شما آموخته ام، مردم ... یاد گرفته ام که همه می خواهند در اوج زندگی کنند از کوه بدون دانستن اینکه شادی واقعی در راه است \"شما به آن وارد شوید. من متوجه شده ام که هنگامی که یک نوزاد تازه متولد گهواره پدر خود را برای اولین بار درک کرد، او او را برای همیشه گرفتار شده است. من یاد گرفته ام که هنگامی که او برای کمک به او ایستاده است، یک مرد فقط حق دارد که به دیگری نگاه کند. چیزهای زیادی وجود دارد که من توانستم از شما یاد بگیرم اما در واقع آنها ارزشش را نداشتند، زیرا وقتی آنها را در این چمدان نگه می داشتم، ناخوشایند، من در حال مرگ هستم. همیشه می گویم آنچه که احساس می کنید و آنچه که فکر می کنید انجام دهید اگر امروز به عنوان آخرین بار می دانستم که می خواهد خواب شما را ببیند، من شما را بسیار قوی تسلیم می کنم و از خداوند دعا می کنم تا بتواند نگهبان روح شما باشد. اگر می دانستم این آخرین بار است که شما می بینید که از طریق آن درب بیرون می آید، من می توانم یک آغوش را ببوسم، یک بوسه، و من دوباره به شما تلفن می کنم تا بیشتر به شما بدهم. اگر می دانستم این آخرین بار است که من شنیدن صدای شما را دارم، می توانم هر یک از کلمات شما را ضبط کنم تا بتوانم همیشه آنها را بشنوم. اگر می دانستم این آخرین لحظات من بودم می دیدم که من به شما می گویم که من عاشق تو هستم و نمی توانم گمان کنم که شما آن را می دانید. همیشه فردا هستیم و زندگی به ما فرصتی می دهد. همه چیز درست است، اما در صورتی که من اشتباه بود و امروز تنها چیزی است که ما را ترک کرده ام، می خواهم به شما بگویم چقدر دوستت دارم، و من هرگز برایت فراموش نمی کنم. فردا، جوان یا قدیمی. امروز می تواند آخرین بار که شما می بینید ...

مشاهده لینک اصلی
سخت نیست که نويسندگان را تمسك ناپذير و آمپر؛ موضوع در این داستان عجیب و غریب که ممکن است اولین بار است که یک مطالعه شخصیت به خوبی با محل زندگی او شرح داده شده است: @ پاییز Patriarch @ در کمتر از 50 جمله شامل صفحه و \u0026 amp؛ صفحات و لایه بندی ضخیم از نمادها و نقوش برجسته، به داستان غم انگیز حاکم دیوانه ستمکار می گوید که با وجود اینکه در قدرت و شکوه فرو رفته است، با این حال انسان است: او کشته می شود، اما رنج می برد و اگر کتاب نقاشی بود (نوعی از این است: کلمات کل پانوراما را در بر می گیرد ... جزیره کارائیب به طور کامل در کلمات که هر دو رکود و جنبش در همان زمان را تحمیل می کند ... واقعیت سحر و جادو و حیله گرانه را توصیف می کند) آن می تواند بوم وسیعی از رنگ ها، مناظر باور نکردنی و بوی جریان کلمات، یک بمباران حقیقی از آنها، رمان را جذابیت غیرقابل انکار می دهد (سلام! فرمت دشوار است ... واقعا شاعرانه تر از نثر است) و \u0026 amp؛ زیبایی قوی

مشاهده لینک اصلی
به روز رسانی: استراحت در صلح، عزیزم عزیز. کتابهای شما همیشه در آن زندگی می کنند چرا من اجازه می دهم که من مجبورم شکنجه کنم، با ساختار حکم پیچیده اش و استفاده ی درخشان از کاما، بی شرمی آشکار از نیمه کولون و کولون، افکار که در ادامه و در ادامه، پیچیده و فلسفی این جمله که او آیا من کلمات خود را بر روی فیلم آخر هفته و یا بازی تنیس انتخاب می کنم، آیا تا به حال شستشوی مغزی ام را انجام داده ام و به نظر می رسد که این تست را برای چیزی ساده به عنوان نقطه کوچکی که به عنوان دوره یا مکث کوتاه شناخته شده به عنوان پاراگراف شناخته می شود متوقف کند، پس از همه، بازبینی این کتاب مستحق استراحت است، همانطور که در آن نوشته شده است و همه چیز، جایی که بزرگترین شکاف زمانی است که انسان نفس می کشد تا فصل جدیدی به ما بدهد، زمانی که هر جمله جدید و اندیشه تنها با کاما جدا می شود هیچ چیزی مانند برچسب های گفتگو وجود ندارد، زیرا واقعا کسانی که در مورد ذهنیت دیکتاتور وحشیانه ای که شما را خواننده می خواند، برای شام میخورند و شما را بیرون می ریزند، شما برای ایمنی واقعی خود دنیای تو این شخصیت ها یک حیوان هستند که در واقع این شخصیت ها عجیب و غریب هستند، این رئیس دیکتاتوری و مادری مادرش، بنیدیکون آلوارادو با غرور سرگرم کننده او، اما شما پیرو او و پسران او، شخصیت اصلی شما می خواهید به خفه کردن، به ویژه هنگامی که او به طور مستقیم به یکی از ژنرالهای خود در یک دیواری خدمت می کند، اما شما به جای آن، یک نفس عمیق بکشید و به او اطمینان دهید، زیرا شما متوجه می شوید که مورسک این کار را انجام می دهد، و شما را در فاجعه ی یک ذهن مشغول قرار می دهد، شما از طریق عرفان لذت می برید و از طریق این فصل عالی پاییز از بین می ریزید و حتا ناراحت نیستید که رنگ ها را به شما نشان دهید (اما این اتفاق می افتد در داخل کارائیب، من به خودم یادآوری می کنم، بنابراین تغییر رنگ فصلی ممکن است حداقل باشد) چیزی که شما هرگز مشاهده نکردید، هیچ نویسنده ای چنین موفقیتی را انجام نمی دهد وقتی که شما را به عقب و جلو از طریق زمان خود حمل می کند، از دیدگاه سوم و اول شخص و راویان بدون حتی پایان می یابد افکار، افکار از هر دو مادر و پسر، به طوری که، افسوس، رمان مارکز هرگز چنین پدرسالار همهجانبه را بدون وجود یک ماتریال به همان اندازه رامسر معرفی می کند. یک فرد نیاز به یک کبد آهن داشت تا از کسی که ستایش خویش را می خواند ناراضی باشد، و در عین حال هیچ کس از او چیزی نپرسید، هیچ کس به او نداد، حداقل صبح صبح، آقا، آیا شما یک شب خوبی بود، او حتی از آن انفجارهای شبانه که از خواب بیدار شده بود با تکان دادن شیشه های شکسته و بیرون کشیدن درب ها از لولای خود و نگرانی در میان نیروهای نظامی کاسته بود، اما حداقل آن را احساس کرد که او زنده است و نه در این سکوت که در داخل سرم بیدار می شود و با سر و صداش من را می شکند، همه چیز را که اکنون می بینم، ناامید کننده ای بر روی دیوار این ترسناک می بینم.

مشاهده لینک اصلی
شعرUm حدود £ تنهایی قدرت @، و آن را GarcÃa Márquez، که در زمان 17 سال به بهبود ایده این کتاب، 7 است که آن را به نام escrevê:escrito شما به عنوان ارسال کلمه اشعار برای کلمه @: کار ساده ای نیست که بخواند و به ما بی اختیار بیاندازد. روایت پیچیده متشکل از پاراگراف هایی که بیش از حد طول می کشد و با نمره ای که مکث را توصیه نمی کند. شمردن با جغرافیا و جدول زمانی، ما را shuffles با monólogo múltiplo، اشتباه، که در آن بسیاری از زمان در £ شناسایی راوی. موضوع و تکرار ثابت بعضی از عبارات، خواننده را به لبه غم انگیز می برد. فکر نمی کنم که £ حال که £ حواس پرتی نویسنده بود، repetiçÃμes têm در نظر گرفته شده پیام reforço، SA £ درجه پایان سکته مغزی در یک چارچوب است که تصویر à © یک AMA © ریکا لاتین pródiga به زمان دیکتاتور lendários استبداد delirantes.Toda و کار گارسیا Márquez تداعی £ peçonhenta جامد است که اوراق قرضه شخصیت ها - و همانطور که یک پوست دوم ما خواهد شد. ATA © حتی یک دیکتاتور دا © Spota زندگی در مانسا خود £ پیتا decrà © مشترک با گاو، مرغ و جذامیان، در نهایت برنده £ compaixà ما آن زمانی که ما آن را احساس پوچی از روح، ilusÃμes بیهوده £ بازدید کنندگان که در آن او زندگی می کردند ،os سال infortúnio و inapreensÃveis لحظات شادی، که در آن عشق توسط میکروب ها از مرگ آلوده شده بود ... @ یک واقعیت بازی / فانتزی کاملا با autor.GGMárquez تسلط این جزیره کارائیب با جزیره، شهرستان دانست توسط شهر، این کتاب از این دانش و از زندگی خود است. \"این یک کتاب عصبانی کارائیب ... یک کتاب اعتراف است. único که همیشه می خواستم به ارسال ... @ بانک esforço که ما را مجبور در £ او خارج به هیچ وجه درخشش نوشتن تب است که ما عادت کرده اند این مرد؛ این گالیم © NIO خلاق و واقع گرایی استاد mágico.Ainda الگوا © متر شک و تردید devoçà £ درجه این موجود فروتن گابریل GarcÃa Márquez؟

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پاییز پدرسالار


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب The Dangers of Smoking in Bed