کتاب گزارش یک مرگ

اثر گابریل گارسیا مارکز از انتشارات مرکز - مترجم: لیلی گلستان-ادبیات رئالیسم جادویی

کتاب حاضر، چندان‌که از نامش پیداست گزارش یک مرگ است! یا به عبارتی، گزارش قتل جوانی سرمایه‌دار و دورگه به نام «سانتیاگو». اما نکته این است که این کتاب نه یک کتاب پلیسی و کارگاهی به‌حساب می‌آید و نه حتی روند داستان به‌گونه‌ای است که بخواهد کنجکاوی مخاطب را در مورد چگونگی وقوع قتل برانگیزد، چراکه تقریبا روایت داستان روندی معکوس دارد و در همان آغاز تقریبا ما متوجه می‌شویم که چه اتفاقی رخ داده؛ اما درعین‌حال نویسنده با رفت و برگشتی متناوب بین گذشته و حال، و روایت ظریف و دقیق ماجرا از زبان اهالی دهکده، ما را دچار حیرتی عمیق و درعین‌حال باورپذیر می‌کند؛ چراکه طی داستان ما متوجه می‌شویم که گویا هرگز مرگ این‌چنین خود را از پیش اعلام نکرده بود.


خرید کتاب گزارش یک مرگ
جستجوی کتاب گزارش یک مرگ در گودریدز

معرفی کتاب گزارش یک مرگ از نگاه کاربران
Crónica de una muerte anunciada=Chronicle of a Death Foretold, Gabriel Garcí­a Márquez
Characters: Santiago Nasar, Ángela Vicario, Bayardo San Román, Pablo and Pedro Vicario
Abstract:
گزارش یک مرگ، ترجمه لیلی گلستان، نشر البرز، 1994، در 119 ص، شابک: 9646952453
روابط سنتی اهالی امریکای لاتین، مارکز روزنامه نگار بازهم داستان میسراید. یک برداشت است از یک اتفاق یا جنایت، شخصیتها و نوع اتفاق را تغییر داده، و روایت کرده، نوع روایت بسیار عجیب است؛ هم پیچیده است و هم ساده

مشاهده لینک اصلی
** spoiler alert **
1.
عاشقم من به این سرنخ‌هایی که مارکز ناگهان از رئالیسم جادویی‌اش رو می‌کند؛ مثل وقتی که دل و رودۀ سانتیاگو آبی‌رنگ بود و نمی‌مُرد، و مثل رد شدن گلوله از شصتادتا دیوار، تا در نهایت مجسّمه‌ای را در کلیسای آن طرف میدان خرد کند.
یا آن موقع که به خاطر مدّ آب، هر روز تخت‌خواب‌هاشان پر از ماهی می‌شد.

2.
موقعی که سانتیاگو با سرخوشی توی خیابان قدم می‌زد و همه می‌دانستند قرار است بمیرد و باور نمی‌کردند یا به دلایل مختلف چیزی به او نمی‌گفتند، یاد میدان کاج افتادم کمی.

3.
و وقتی زخمی شده‌بود، هی نمی‌مُرد. انگار قرار بود این طنز تلخ «کشته‌شدن سانتیاگو ناصر» با قدم زدن جنازۀ زنده‌اش توی خانۀ در و همسایه کامل شود.
یک جوری بود که انگار «زمان» مشکل پیدا کرده‌بود. یعنی برای کسی که فکر می‌کرد ناصر کشته‌شده، چاقو خونی بود و ناصر کشته شده‌بود. بعد تا برسد آن طرف شهر زمان لازم هم سپری شده‌بود و ناصر حقیقتاً مرده‌بود.

4.
آن‌جا که اسم «سرهنگ آئورلیانو بوئندیا» برده شده‌بود ذوق کردم، مثل وقتی که توی «اسپین‌آف»ها از کاراکترهای محبوب سریال اصلی اثری می‌بینیم.

5.
ضرباهنگ‌ش مناسبش بود.

مشاهده لینک اصلی
در یک روستای کوچک Caribbean، ساکنان در نهایت پس از جشن بزرگ که در عروسی Bayardo سان رم و آنجلا Vicario در عروسی داده شده است، خوابیدن. اما در دو ساعت صبح، جادو ناگهان آنجلا را به خانه پدر و مادر خود را به ارمغان می آورد. او او را از بین می برد زیرا او در زمان ازدواج خود در مورد بکارت خود دروغ گفته است. هنگامی که دوقلوهای پدرو و پابلو وییکاریو، برادران آنجلا، به خانه برمی گردند، تصمیم می گیرند که احترام خانواده را با کشتن سانتیاگو ناصر، که براساس خواهرش ، مسئول فساد او است. یک نسخه از یک پیشگویی مرگ یک داستان قدرت شگفت انگیز است که با وجود کوتاهی آن. چه قدرتي در اصطلاحات استفاده شده است، چه موانعي از نويسندگان سکته نابغه ايجاد شده است: از پايان، يعني مرگ نصر، قبل از توضيح دادن حقيقتي که به اين فاجعه منجر شده است، آغاز کنيد. از طريق راويي است که به نظر مي رسد بررسي شود بعد از مرگ نصر، گارسا مورسک، واقعیت ها را به ما توضیح می دهد. دقیقه در هر دقیقه، وضعیت به طور عمیق تجزیه و تحلیل می شود و پیامدهای مختلف و دلایل قتل های انجام شده توسط برادران Vicario به تدریج گسترش می یابد. البته انتقام، البته. اما نه تنها وظیفه، برای دو مرد جوان، برای رفع افتخار خانواده با ریختن خون مردی که گناه او با اطمینان ثابت نشده است. در واقع، نه پابلو و نه پدرو خوشحال هستند که این عمل جبران ناپذیر را تحمل کنند. همانطور که راوی حقایق را توضیح می دهد، متوجه می شود که اگر دوقلوها همه را به آنچه که آماده می کنند، انجام دهند، این است که آنها امیدوارند تا قبل از واقعیت بازداشت شوند. آنها می خواهند کسی، هرکس، حتی یک زن، برای جلوگیری از قتل نصر. یا حداقل، قربانی آینده آنها هشدار داده شود، به طوری که نصر می تواند خودش پناه دهد یا بتواند از خود دفاع کند. برادران ویاکاریو قاتل نیستند، عادات و آداب و رسوم جامعه آنهاست که واقعا نصر را کشتند. به طور مستقیم، اما به طور قطع به عنوان چاقو استفاده شده توسط دوقلوها. اگر بکارت یک زن قبل از ازدواج در این روستای کوچک دورافتاده کارائیب خیلی بزرگ نبود، اگر آنجلا در مورد هویت رسمی دروغ نگوید، اگر او به شوهر آینده اش اعتراف کرده بود که اگر کسی هشدار داده بود باکره نیست نصر اگر صبح بخوابد به جای آنکه زود بیدار شود تا قایق اسقف ها را از طریق رودخانه پشت روستا ببیند ... اینها همه عناصر بسیار متنوع و ظاهرا غیرمستقیم هستند که ناصر را از دست می دهند. ما بیش از یک بار این تصور که وقتی راوی صحبت می کند، در واقع گارسا مورسک است که خود را از طریق او بیان می کند. آیا نویسنده خود این واقعیت را بررسی کرده است، که او را به نقطه ای از الهام بخشیدن به او با یک داستان مشخص کرده است؟ رمز و راز. با وجود این واقع گرایی، سهم @ magic @، که معمولا از نویسنده است، فاقد آن است. بنابراین، روستا شرح داده شده در اینجا یادآور Macondo، این روستای تخیلی، تنظیم GarcÃa Mörquezs صد سال تنهایی. و مطمئن باشید که روایت او روحیه ها را نشان می دهد، نویسندگی دریغ نکنید که پیاده روی کنید و صحبت کنید که سانتیاهو نصر مردی است که، هنگام نگه داشتن درنده هایی که از شکم خود بیرون می آید، می تواند به خانه برسد که نوبت خانه ( برادران ویقاریو او را به قتل رساندند، در حالی که نصار سعی در رفتن به خانه در مقابل ورودی داشت، قفل شده بود) به یک همسایه فریاد زد: @ آنها مرا کشتند. @

مشاهده لینک اصلی
_نسخه مرگ یک پیشگویی خدا، من عاشق مارکز هستم

مشاهده لینک اصلی
زیبا!

مشاهده لینک اصلی
من نمی تونم باور کنم که من برای این کتاب بازنگری نکرده ام. از آنجا که من به طور مداوم به مردم توصیه می کنم، باید در یک لحظه یک بازبینی داشته باشم ... اما من این کار را نکردم. حالا وقت آن است که سعی کنم عدالت را با این کار انجام دهم، همانطور که یکی از کتابهای فریبنده من است.تاریخ پیش بینی شده مرگ ... دقیقا همان چیزی است که این کتاب درباره آن است: مرگ پیش بینی شده است. شما ممکن است از خودتان پرسید، WTF این است؟ خوب، این واکنش کاملا من در سال 2013 بود وقتی که من برای اولین بار این را مطالعه کردم. سانتیاگو ناصر مرده است. او چندین بار توسط یک جفت دوقلو (پابلو و پدرو ویکتوریا) پا زده است، اما واقعا هیچ چیز غیرمعمول قابل توجه نیست - هر روز اتفاق می افتد. مرگ او چه تاثیری دارد؟ واقعیت این است که دوقلوها به هرکسی گفته بودند که قصد کشتن او را دارند. چیزی شبیه به هیچ کس نیست. آنها اعتقاد داشتند، زیرا آنها ظاهرا الگوی نقش محله بودند - آنها هرگز چنین چیزی را انجام نمی دهند! این فقط یک شوخی است! و بله، چرا آنها حتی می گویند که قتل عام را برنامه ریزی کرده اند؟ بله، قطعا یک شوخی است. آنها به طور جدی حرف می زدند و به همین دلیل است که یک داستان از پیش بینی مرگ است. داستان از طریق مصاحبه ها به افرادی که به نوعی به سانتیاگو مربوط می شود، مستقیم یا غیرمستقیم است. این حوادثی را که منجر به مرگ شد، پیروی می کند: چگونه این اتفاق افتاد، چرا این کار را انجام دادند، و چرا هیچکس هیچ کاری انجام نداد ... یا چرا آنها واقعا تلاش کردند تا وقتی که خیلی دیر شده بودند تلاش کنند. این کتاب متعلق به واقع گرایی جادویی است: چیزی که در آن اتفاق می افتد، چیزهایی است که از لحاظ نظری در زندگی واقعی عادی هستند، اما آنها خیلی مضحک نیستند که واقعا اتفاق می افتد که @ magical هستند. چرا شما می گویید؟ خوب، این فانتزی نیست، بدیهی است، اما هنگامی که شما رمان را خواندید، همیشه فکر میکنید،please، این واقعی نیست. اگر کسی تهدید به کشتن فرد دیگری شود، مردم باید کاری انجام دهند. آنها آرام نخواهند ایستادند. بله، من با این موافق هستم، چون این بسیار برای من بود که این را برای اولین بار (و در حال حاضر دومین) خواندم. اما این چیزی است که هرچه بیشتر بخوانید، بیشتر به این معنی است که چیزها را می سازند. چیزهای ناخوشایند ناگهان تبدیل به رایج و معمول می شود نادرست است. اثر این نویسنده باعث می شود. نه تنها او این کار را برای من انجام داد، بلکه نوشتن خیلی خوب است (نسخه اصلی را به زبان اسپانیایی خوانده ام، بنابراین نمی دانم چگونه ترجمه ها هستند) آن را به شما می چسبد. او هیچ یک از واقعیت ها را پنهان نمی کند و آن را نشان نمی دهد، بلکه به معنای نوعی نوشتن همه ما را دوست دارد. تعریف بسیار عالی است، حتی زمانی که شخصیت ها را با نوعی از راویان به شما نگفتند که چگونه فکر می کنند. همانطور که گفتم، این کتاب در قالب مصاحبه نوشته شده است، بنابراین همه چیزهایی که شما در مورد همه می دانید همان چیزی است که نویسنده مقاله برای روزنامه می داند، از جمله نظرات خودشان در مورد آنها. من واقعا آگاه هستم که من در حال حاضر ازدواج می کنم، اما من فقط آرزو می کنم فقط بتوانم این کتاب را امتحان کنم یکی از آن دسته از کلاسیک هایی است که ارزش آن را دارند. این موفق به تایید تست های سال 2015 شد، که اگر به درستی آن را به یاد داشته باشید، فقط توسط یک سری از تمام کتابهایی که من مرتکب شده ام تایید شده است. لطفا، لطفا لطفا، لطفا این کتاب را اضافه کنید. اگر طرفدار واقعی رئالیسم جادویی هستید، باید این را نیز بخوانید. من می دانم نویسندگان لاتین آمریکایی بسیار محبوب نیستند، اما حداقل این را امتحان کنید. او واقعا شایسته زمان خواندن شماست. من این نویسنده را هیچ چیز دیگری خواندنی نیستم، اما مطمئن هستم. مادر من به من توصیه کرده است که صد سال تنهایی و عشق در زمان کالبد شکافی داشته باشد ... و من قصد دارم یکی دیگر از کتابهایش را بخوانم. اگر یکی از این کتاب ها را خواندید و دوست داشتید، این فقط برای شماست؛ اگر شما آنها را دوست نداشتید، پس ایشان؛ اما اگر شما یک تازه وارد هستید، تکرار می کنم: این را بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
منحصر به فرد گفت .... من فقط این رمان را دوباره خواندم؛ و من فقط به یاد داشته باشید که چرا آن را پس از خواندن آن برای اولین بار با من گیر کرده است. از آنجایی که من متوجه شدم که داستان بر اساس یک داستان واقعی است که در آن نویسنده خودش درگیر آن بوده است. این باعث شد که این کتاب حتی بیشتر از یک تاثیر مخرب برای من داشته باشد. رمان (novella، rather short) در مد تحقیقاتی کارآگاه / روزنامهنگاری شروع می شود؛ در ابتدا به نظر می رسد گاه به گاه و بی پروا؛ به نظر می رسد راوی صرفا گزارشگری است. با این حال، به رغم متن با نظم و ظاهر سطحی یک سبک روزنامه نگاری، زمانی که متوجه شدید که نویسنده خود به لحاظ عاطفی تحت تاثیر این حوادث بوده است، به شما می گوید که نویسنده تلاش کرده است تا از طریق وحشت و غم و اندوه خود کار کند و بی کفایتی در وقایع توصیف شده در کتاب. سبک رشته ای که در آن او روایت می کند، و شیوه ای که او به نظر می رسد ظاهرا التقاطی (اما به واسطه بازتابی که به وضوح متفکرانه مرتب شده است) ترتیب می دهد، به ویژگی های غریب و بازتاب روایت می افزاید. تنها در پایان کتاب است که نویسنده به یکی از آنها به ترس و وحشت بیشتر وقایع مربوط می شود، و در اینجا سبک روایت روزنامه نگاری و تقریبا بی روحانه به کارآیی بسیار مؤثر وحشتناکی در این مرگ می پردازد که به طور کامل پیش بینی شده است. این ماده چنان هوشمندانه تنظیم شده است که روایت در تأثیرات احساسی، زمانی که @ investigation @ در حال توسعه است، بروز می کند، و داستان آن را با یک کوه نوردی احاطه می کند که به شما احساس می کند که انگار شما در عروق خورشید قرار گرفته اید. این درخشان است نگاهی به مجموعه ای از حوادث که نه تنها توسط اعمال، بلکه با توجه به ذهنیت خاص - یک عمل جنسی (لغو کردن آنجلا Vicario) به پایان رسید تا همه شهر را تحت تاثیر قرار، و اثرات هنوز می تواند احساس بیست و هفت سال بعد .در آغاز تحقیقات او نویسنده برای یافتن پاسخ به @ why @ مرگ رخ داد. در سراسر کتاب او هزارif onlys @؛ - از نمونه هایی از اینکه چگونه مرگ و می توان از اجتناب کرد، اگر تنها این یا آن اتفاق کمی متفاوت است. شهروندان به نظر می رسد اعتقاد بر این واقعیت انجام شده است، چرا که آن را توسط سرنوشت تعیین شده بود، و یا، از آنجایی که این عمل از @ honor @ در یک اندیشه دینی خاص بود، @ باید @ انجام شود. من احساس می کنم که این ها احساسات نویسنده خود را هر چند نیست، و در پایان، او با همان خشم ناشی از بی نظمی باقی می ماند؛ که هنوز ظریف با پذیرش فانتزی خاص است، که او با خواننده را ترک می کند. منحصر به فرد ترین چیز برای من این بود که قربانیان مادر خود بودند، که در نهایت، در حالی که در واقع تلاش برای نجات پسرش را داشت، ناخواسته سرانجام سرنوشت او را محکوم کرد. به نظر می رسد که هر کس توصیف Goodreads معرفی رمان را انجام داد، طرح اشتباه را حفظ کرد. این کاملا دقیق نیست مجموعه ای از رویدادهایی که در رمان اتفاق می افتد و یا حتی POV واقعی رمان، اما اوه، خوب ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گزارش یک مرگ


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب The Dangers of Smoking in Bed